مجموعه داران، تاریخ ایران را حفظ می کنند


مجموعه داری با موانع زیادی در اجرا مواجه است اما عشقی که در دل مجموعه داران است عشق به حفظ تاریخ ایران است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری غیرمحرمانه ایرج حسابی فرزند پرفسور محمود حسابی در گردهمایی مجموعه داران ایران که در موزه ملی برگزار شد گفت:

اسمش این است که شما مجموعه دار هستید اما در واقعیت شما ایران را حفظ می کنید از یک کار کوچک تا یک کار بزرگ .
من حیفم می آید که اینجا یک اشاره ای نکنم منتها فکر نکنم بتوانم هیچ کدام ازچیزهایی که نوشته ام را بگویم.

اروپاییان بیشتر از ما به فرهنگ ایران بها می دهند
یک مقایسه ای اگر بکنیم؛ اروپاییان زور بزنند چند سالشان است؟ ۸۵۰ سال ! زور هم نزنند که هشتصد سال.
آمریکایی ها زور بزنند ۲۵۰ سالشان است زور نزنند ۲۰۰ سال!

کانادایی ها زور بزنند و نزنند فرقی نمی کند و فقط ۶۵ سال قدمت دارند حالا می گویند ۱۶۵ سال که حالا خیلی فرق نمی کند اما ایران ۱۰ هزار سال.
تپه های الک کاشان ۱۲ هزار سال ، کوره های ریخته گری ۱۳ هزار سال.

بنابراین کاری که شما می کنید یک کار استثنایی در جهان است.  این فرق دارد با کاری که اروپایی ها و آمریکایی ها می کنند. خیلی ارزش کار شما بیشتر است ولی ببینیم ما بیشتر به خودمان احترام می گذاریم یا اروپاییان و آمریکایی ها بیشتر به ما احترام می گذارند؟
این هم یک قیاسی است دیگه !

نسل جدید با فرهنگ ایران آشنا نیست
جنگ جهانی اول تمام شد درون کوله پشتی هر سرباز اروپایی یک دیوان خیام بود.
جنگ جهانی دوم تمام شد و توی کوله پشتی هر سرباز اروپایی و آمریکایی یک دیوان خیام بود.
در کوله پشتی سربازان ما چیست؟
شما با یک بچه اروپایی بروید ماهیگیری برایتان دو تا سرود ملی می خواند اشعار شکسپیر را حفظ است هملت را به صورت نمایشنامه برای شما اجرا می کند ؛ ولی من چه می خوانم؟ چه چیزی از تمدن ایران بلدم؟ چه کسی به من چیزی یاد داده است؟
این خیلی حیف است.

شهرزاد قصه گو لالایی کودکان اروپایی
اگر من یک مثال کوچک بزنم بیشتر شما متعجب می شوید. شب های یکشنبه مدرسه ما تعطیل میشد ما جایی نداشتیم برویم بخوابیم.
آقای دکتر کورتون استاد دانشکده کشاورزی ژنو بودند دوست آقای دکتر بودند آلفرد و مارسی دختر و پسرشان همبازی من و خواهرم بودند.
ایشان می آمدند دنبال ما میرفتیم خانه آنها یک شب خانه آنها می خوابیدیم و بعد دوشنبه صبح برمی گشتیم مدرسه.
معمولا مادران شب ها برای بچه‌ها ی شان قصه می گویند خانم آقای دکتر هم برای ما قصه میگفت.
اگر من به شما بگویم چه قصه ای میگفت دو تا شاخ روی سرتان درمی آید!
هر شب میخواست برای ما قصه بگوید قصه های شهرزاد قصه گوی هزار و یک شب را می گفت.
به ما بگویند شهرزاد یاد نام تجاری چای شهرزاد می افتیم. خدا پدر و مادر انگلیس ها را بیامرزد که این نام را روی چای شان گذاشتند.

اروپایی فکر کرده است حاصل ۱۰ هزار سال تمدن در قالب یک داستان اگر باعث سربلندی فرزندش می شود قصه هزار و یک شب ایران است.
اما من به عنوان یک ایرانی  یک قصه هزار و یک شب بلد نیستم. از ایران چه چیزی بلد هستم؟!

آدم غصه میخوره که چرا یک خارجی باید قدر تمدنی را بداند ولی صاحب آن تمدن خوابیده باشد؟

چطور بشود آقای مهندس لطفی پیدا شوند جون و عمر و وقتشان را بگذارند.

من و دکتر سحاب غصه می خوردیم 
قبل از کرونا من و آقای دکتر سحاب با هم نزدیک بودیم و با هم غصه می خوردیم ایشان می خواست موزه ای برای پدربزرگ مهندس و نازنینش بسازد و من هم می خواستم برای پدر معلمم بسازم.

ورزش باستانی ایران مناسب برای همه
این ورزشکار نازنین مان را که دیدم یاد بچگی های خودم افتادم . همکلاسی های ما کره ای بودند و بعد هم تعدادی چینی شدند .

آنها به ورزش هایی مثل کنگ فو ، کاراته ، ووشو می پرداختند و من می گفتم آخر این چه ورزشی است که می زنید همدیگر را ناقص می کنید؟

اما ورزش باستانی ما دختر و پسر از سن پنج سالگی می توانند ورزش های ایرانی را انجام دهند.

استفاده از موسیقی ایرانی در اروپا

آقای دکتر میگفتند ایرانی نیازی به دشمن ندارد . یک دانشگاه چند تا از نیروهای زبده اش را مامور می کند که بروند پیش اقوام مختلف ایرانی و ریتم موزیک های مخصوص آنها را یادداشت کنید. روی این اطلاعات که گردآوری شده بود ۱۰ سال کار می کنند و متوجه می شوند که این موسیقی ها برای مارش نظامی است و برای رقص نیست .‌ این ها را آماده می کند برای رزم!
نام پانزده ، شانزده تا نتی که از موسیقی ایران استخراج شده است را می گذارد purtion marsh و مارشی که سربازان اروپایی با آن تمرین می کنند پرشن مارش یا مارش سرباز ایرانی است .
آیا این را ما می دانیم؟ چرا؟

شمه ای از خدمات دکتر سحاب
این صحبتی که آقای لطفی کردند در مورد آقای سحاب من خیلی غصه خوردم، چه کسی را میتوان جانشین ایشان کرد؟
پدربزرگ ایشان و پدرشان در زمانی که هیچ امکانات مدرنی وجود نداشت و هیچ دوربین عکاسی وجود نداشت ایشان با یک چهارپایه و یک کاغذ سر یک کوهی می نشستند شما فکر غذایش را بکنید آب و نان از کجا؟
آب توی یک قمقمه ، چقدر آدم می تواند تحمل کند؟
یک ماه آن بالای کوه می نشسته و آن منطقه را، آن روستا و آن شهر را طراحی میکرده بعد می آمده راجع به آن با مردمش,صحبت میکرده و می نوشته است. این را چاپ فنی میکرده د در مدارس توزیع میکرده است.
دیگر چه کسی این کار را می کند؟ این علم می خواهد، این فداکاری می خواهد ، از خود گذشتگی می خواهد واقعا آدم حظ می کند!
بعد چکیده این مرد می شود آقای غلامرضاسحاب . بعد این کرونا ! حالا خدا را شکر به قول آقای دکتر جای آقای سحاب فرزندان نازنین شان هستند که آدم می تواند به آنها افتخار کند و انشاءالله راه پدر را ادامه می دهند.

انجمن تفرشی ها ۱۶۰۰ عضو دارد

آن تکه ای هم که عرض کردم که آقای دکتر گفتند این انجمن به اسم پدر من است ؛ این انجمن تفرشی هاست. برای تفرشی ها یک انجمنی درست کردیم با حضور پدر من و پدر بزرگ آقای سحاب .

بعد من و آقای غلامرضا سحاب ماندیم و الان ۱۶۰۰ تا عضو دارد . هر مشکلی در محله ، در دانشگاه پیش می آید این ها می افتند دنبالش و آن را حل می کنند.
این انجمن راه افتاده بود آقای سحاب می گفتند ما باید یک کاری کنیم که بتوانیم تفرشی ها را دور هم جمع کنیم.
انشاءالله یک روزی، روزگاری جناب لطفی یک کمکی کنند که این چاپ شود .

تمام این دهات تفرش، تمام کتابخانه ها،  از پاریس تا نیویورک تا تهران ، اسم همه بزرگان دانشگاهی تفرشی را جمع کردیم .

یک دائره المعارف دیدنی و باورمان نمیشد در یک شهر کوچک چقدر آدم داشته !  یک قیف سبز کوچک!

مجموعه داران تاریخ ایران را حفظ می کنند
در کتابخانه مجلس آقای سحاب به شعری دست یافتند که میگفت من یک نظامی هستم و از شهر قم به تفرش رسیدم گفتند بروید این را پیدا کنید با پدر جناب آقای سحاب و دکتر حسابی راه افتادیم و گشتیم و خانه نظامی و خانه خواهرش را ، سنگ قبر خودش و سنگ قبر خواهرش را و ارگی که نظامی در آن تدریس میکرد و آسیابی که مربوط به خانواده شان بود و قبرستان قدیمی تاک که همه اش نظامی بود .

قبرستان جدید که ۴۰ درصد نظامی بود و یک نامه خیلی خیلی قشنگ که آقای دکتر به مقام معظم رهبری که آنموقع رئیس‌جمهور بودند نوشتند که شما هم جدتان از دیار تفرش است کمک کنید خانه نظامی حفظ شود. خیلی دوندگی کردیم و در نهایت امسال آنجا حفظ شد و شد خانه نظامی!

پس معلوم است که این عشقی که در دل این خانواده وجود دارد در نهایت حافظ ایران است.
همان کاری که تک تک شما مجموعه داران به آن اهتمام دارید.

ظاهر جریان این است که من خانه فلانی را حفظ کردم اما در حقیقت آنچه را حفظ کرده ام تاریخ ایران است.

کسی که دخانیات را جمع آوری می کند و اولین سیگار تولید ایران را نگهداری می کند تاریخ ایران را حفظ می کند و به همین دلیل ایران باقی مانده است.

ما سعی کردیم در چهاردیواری خودمان منزل آقای دکتر حسابی را به جای آن که بکوبیم و بالاخره یک ملک چهارهزار متری در فرشته اگر تبدیل به برج شود خودتان می دانید چه قیمتی دارد.
من هم عقلم می رسد که این خانه را بفروشم میلیاردر می شوم و می توانم پولش راخرج بطالت کنم و این کارهایی که برخی می کنند کاری ندارد .

دانستن کامپیوتر برای بچه های ما دستاوردی ندارد

آنجا یک کارگاهی داریم با ۵۵ نفر پرسنل.  بچه ها می روند در سالن آلومینیوم به ایشان میدهند . بعد می روند در سالن چدن بعد قسمت برنج بعد می روند در سالن جوشکاری، جوشکاری می کنند و بعد در قسمت نجاری و بعد می آیند پشت ماشین تراش قطعه می سازند.

کار مجموعه داران به فعل رساندن است 
این کارها به حرف که نمی شود!
با کامپیوتر شما می شوید مستخدم آمریکایی ها باید این مراکز را کمک کنند بچه ها اینجا بتوانند تراوشات مغزی شان را به فعل برسانند.
کاری که شما می کنید به فعل رساندن است و این مهم است که  فقط حرف نزنیم.

درباره‌ی نغمه علی بیک زاده

همچنین ببینید

لایحه حجاب بازنگری شد

رئیس کمیسیون قضایی مجلس خبر از رفع ایرادات لایحه حجاب داد. به گزارش غیرمحرمانه غضنفرآبادی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *